فضیلت دانشاندوزی و تعلیم
الف) فضیلت دانشاندوزی
1- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: هر که راهى رود که در آن دانشى جوید، خدا او را به راه بهشت برد.
2- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: به راستى فرشتهها براى طالب علم به نشانه رضایت از او پرهاى خود را فرو نهند.
3- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: فضیلت عالم بر عابد چون فضیلت ماه است بر ستارگان در شب چهارده.
4- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: به راستى علماء وارث پیغمبرانند زیرا پیمبران دینار و درهمى به ارث نگذاشتند ولى ارث آنها علم بود و هر که از آن برگرفت بهره فراوانى برده.
5- این محقق است که براى طالب علم هر که در آسمان و در زمین است آمرزش خواهد تا چه رسد به ماهیان دریا.[1]
6- امام سجاد (علیه السلام) فرمود: اگر مردم بدانند در طلب علم چه فایدهایست آن را میطلبند اگر چه با ریختن خون دل و فرورفتن در گردابها باشد.[2]
7- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: صبح کن در حالیکه یا عالم هستی و یا متعلم و هرگز اوقات خود را به لهو و لعب نگذران.[3]
8- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: دنبال دانش بروید اگر چه در چین باشد زیرا طلب علم بر هر مسلمانى واجب است.[4]
9- امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمودند: دانشاندوزی از کودکی مانند کندهکاری یک تصویر روی سنگ است.[5]
ب) فضیلت معلم
1- امام باقر (علیه السلام) فرمود: آنکه از شما به دیگرى علم آموزد مزد او به مقدار مزد دانشاندوز است و معلم بر دانشاندوز فضل بیشتری دارد.
2- ابو بصیر گوید شنیدم امام صادق (علیه السلام) میفرمود: کسى که به دیگرى چیزى آموزد براى اوست مثل پاداش کسى که به آن مطلب عمل کند، عرض کردم: اگر باز به دیگرى آموزد همین پاداش براى او هست؟ فرمود: اگر به همهی مردم بیاموزد همان ثواب دربارهی او جاریست، گفتم: اگر چه معلم بمیرد فرمود: اگر چه بمیرد.
3- حضرت باقر (علیه السلام) فرمود: هر که به مردم درى از هدایت آموزد مثل پاداش آنها را دارد بدون اینکه از پاداش آنها چیزى کم شود، و کسى که به مردم درى از گمراهى آموزد مثل گناه آنها را دارد بدون اینکه از گناه آنها چیزى کم شود.[6]
4- امام صادق (علیه السّلام) فرمود: هر کس بابى از علم را بیاموزد که به آن مردم را هدایت کند خداوند اجر هفتاد پیغمبر را به او مىدهد.[7]
حق استاد و شاگرد بر یکدیگر
ج) حق استاد بر شاگرد
1- در جریان دیدار حضرت موسی (علیه السّلام) و حضرت خضر (علیه السّلام) که خداوند آن را در سورهی کهف نقل میفرماید، نکات واقعاً زیبایی وجود دارد، حضرت موسی (علیه السّلام) با اینکه از پیامبران اولوالعزم بود و جلالت قدر بسیار زیادی داشت، اما با این همه، خصوصیات موجود در ایشان باعث نشد که ادب بین شاگرد و استاد را رعایت نکند با اینکه در این جریان، دانشآموز از برخی جهات از معلم بالاتر بود، لذا ایشان به حضرت خضر (علیه السّلام) چنین خطاب میکند: «هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً»[8] و در ادامه جملهی دیگری بیان میکند؛ «سَتَجِدُنِی إِنْ شاءَ اللَّهُ صابِراً وَ لا أَعْصِی لَکَ أَمْراً»[9].
اما در جملهی اول ایشان، چند نکتهی بسیار زیبا در مورد رعایت ادب وجود دارد که به آنها اشاره میکنیم:
اول، حضرت موسی (علیه السّلام) فرمود که میخواهد تابع حضرت خضر (علیه السّلام) باشد، و تبعیت به معنای پیروی کامل از شخص دیگر و تسلیم بودن در مقابل او و ترک منازعه با او است.
دوم، ممکن است تبعیت از یک شخص بدون اجازهی او صورت بگیرد، اما حضرت موسی (علیه السّلام) حتی برای تبعیت از حضرت خضر (علیه السّلام) از او اجازه میگیرد که با کلمهی «هل» در آیه به آن اشاره شده است.
سوم، حضرت موسی (علیه السّلام) برای جلب نظر حضرت خضر (علیه السّلام) اعتراف میکند که نسبت به برخی مطالب جهل دارد، که با عبارت « عَلى أَنْ تُعَلِّمَنِ» به آن اشاره میکند.
چهارم، حضرت موسی (علیه السّلام) برای جلب نظر حضرت خضر (علیه السّلام) به ایشان یادآوری میکند که این علمی که نزد تو است، از نعمتهای الهی است و همانطور که خداوند به تو این نعمت را عطا کرد، تو نیز آن را به من تعلیم ده، که با عبارت «مِمَّا عُلِّمْتَ» به آن اشاره شده است.[10]
2- امام زین العابدین (علیه السلام) فرمودند: امّا حقّ آنکه به علم آموزى تو را اداره کند (یعنى استاد علم آموزت) بزرگداشت اوست و حفظ احترام مجلس او و نیک گوش دادن به گفتارش و رو کردن و توجّه به او و یارى دادن او به سوى خودت تا بتواند دانشى را که نیاز دارى به تو بیاموزد، به این صورت که ذهن خود را کاملاً مصروف او سازى و فهمت را به او پردازى و پاکدلانه به گفتهی او دل دهى و چشمت را به روشنى تمام، با ترک لذّتها و کاهش شهوتها و آرزوهایى غیر از تحصیل دانش، بر او دوزى و اینکه بدانى در هر چه به تو آموزد باید فرستاده و نمایندهی او باشى که آن را به نادانان برسانى و بر توست که این رسالت را از جانب او به بهتر گونهاى به آنان برسانى و در اداى رسالتش به وى خیانت نکنى و چون آن رسالت را بر عهده گرفتى به نیابت او بپردازى.[11]
3- امام صادق (علیه السلام) میفرماید: نسبت به استاد خود فروتن باشید.[12]
4- امیر المؤمنین (علیه السلام) میفرماید: از جمله حقوق عالم این است که از او زیاد نپرسى و جامهاش نگیرى و چون بر او وارد شدى و گروهى نزد او بودند به همه سلام کن و او را نزد آنها به تحیت مخصوص گردان، مقابلش بنشین و پشت سرش منشین، چشمک مزن، با دست اشاره مکن، پرگوئى مکن که فلانى و فلانى بر خلاف نظر او چنین گفتهاند و از زیادى مجالستش دلتنگ مشو زیرا مَثَل عالم مَثَل درخت خرماست که باید در انتظار باشى تا چیزى از آن بر تو فروریزد و پاداش عالم از روزهدار شبزندهدارى که در راه خدا جهاد کند بیشتر است.[13]
5- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: سؤال نیکو و بهجا نیمی از علم است.[14]
د) حق شاگرد بر استاد
1- امام صادق (علیه السلام) میفرماید: نسبت به دانش آموزان خود تواضع کنید؛[15] چرا که خداوند در قرآن فرموده «وَ اخْفِضْ جَناحَکَ لِمَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ»[16]، یعنی براى آن مؤمنانى که تو را پیروى کردهاند، بال خود را فرو گستر.[17]
2- امام باقر (علیه السلام) فرمود: زکاة علم این است که آن را به بندگان خدا بیاموزى.[18]
3- حق شاگرد بر معلم این است که معلم دانشآموز را نسبت به اخلاص داشتن در علم و عمل به خاطر خداوند تشویق کند و به او بگوید که خداوند در تمام لحظات مراقب او است، و این اخلاص در علم و عمل باعث میشود که درهای معرفت به روی شاگرد گشوده شود و سینهی او برای دریافت علوم گشاده میشود و چشمههای حکمت از قلب او جاری میشود و خداوند نیز به علم و عمل او برکت میدهد تا در تمامی شؤون زندگی موفق باشد و خطاهای او کمتر شود.
4- از دیگر حقوق شاگرد بر استاد این است که معلم برای دانشآموز خود مثالهایی بزند که باعث شود او نسبت به دنیا بیرغبت شده و تصمیم بگیرد که به دنیا دلبستگی نداشته باشد و این زرق و برق دنیا او را نفریبد، به دانشآموز بگوید که دنیا فانی است و این آخرت است که باقی است، که انسان دوراندیش همیشه برای قدم گذاشتن در مسیر پایدار تصمیمگیری میکند، دانشآموز باید بداند که این دنیا تنها بسان یک مزرعه است تا انسان بتواند در آن به کمال برسد و بر علم و عمل نیک خود بیفزاید تا اینکه نتیجه و ثمرهی این اعمال نیک خود را در آخرت ببیند.[19]
5- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: تعلیم دهید و خشونت مکنید که آموزگار بهتر از خشونتگر است.[20]
6- رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: نرمی و خوشخوئى کنید براى کسى که (علم و دانش) به او یاد میدهید.[21]
[1] . الکافی، ج1، ص: 34.
[2]. الکافی، ج1، ص: 35.
[3]. مشکاة الأنوار، ص: 133.
[4]. مشکاة الأنوار، ص: 135.
[5]. بحار الأنوار، ج1، ص: 224.
[6]. الکافی، ج1، ص: 35.
[7]. مشکاة الأنوار، ص: 136.
[8]. ترجمه: موسى به او گفت: «آیا تو را -به شرط اینکه از بینشى که آموخته شدهاى به من یاد دهى- پیروى کنم؟»، کهف/66.
[9]. ترجمه: ان شاء اللّه مرا شکیبا خواهى یافت و در هیچ کارى تو را نافرمانى نخواهم کرد، کهف/69.
[10]. منیة المرید، ص: 235-236.
[11]. رسالهی حقوق امام سجاد (علیه السلام)، تحف العقول، ص: 260.
[12]. الکافی، ج1، ص: 36.
[13]. الکافی، ج1، ص: 37.
[14]. بحار الأنوار، ج1، ص: 224.
[15]. الکافی، ج1، ص: 36.
[16]. شعراء/215.
[17]. منیة المرید، ص: 192-193.
[18]. الکافی، ج1، ص: 41.
[19]. منیة المرید، ص: 189.
[20]. بحار الأنوار، ج74، ص: 175.
[21]. بحار الأنوار، ج2، ص: 62.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ