حکم سفر به حج با توجه به دغدغههای امنیتی (1)
این روزها سوالی با موضوع سفر حج در حال طرح است که نمیتوان به طور جزم ادعا کرد این سوال از سوی دشمنان دین مطرح میشود چرا که ممکن است بسیاری از دینداران در ذهنشان چنین سوالی پدید آمده باشد، اما از آنجا که دشمنان دین برای ضربه زدن به دین و تضعیف ایمان مؤمنین از هر حربهای بهره میبرند، لذا این سوال نیز برای آنها یک راه برای ضربه زدن محسوب میشود و آن را بسیار بزرگنمایی میکنند، که باعث میشود ظاهر این سوال به صورت یک شبهه جلوه داده شود.
سوال از این قرار است:
در سالهای اخیر و در ایام برگزاری مراسم حج در عربستان گزارشهای مستندی به گوش رسیده و همهی جهانیان با چشم خود دیدهاند که تعداد بسیار زیادی از حجاج با ملیتهای گوناگون در خلال اعمال حج از دنیا رفتهاند، و مهمترین و مشهورترین سبب فوت آنها جریان فاجعهی منا یا سقوط جرثقیل در مسجد الحرام است، که بعضی از تحلیلگران بر این باور بودند که این حوادث با برنامه ریزی از قبل صورت گرفته و نشان دهنده دشمنی حکام سعودی با زائران بیت الله است.
این عوامل سبب شده که برای بعضی این سوال مطرح شود که آیا در این شرایط یعنی با وضعی که در سفر حج احتمال خطر وجود دارد، باز هم رفتن به سفر حج برای کسانی که توانمندی مالی دارند، واجب است یا بهتر است که از سفر حج منصرف شوند و هزینهی سفر را در مصارف خیریه خرج کنند؟
نکته مهم
فرض بحث در جایی است که کسی قصد دارد برای اولین بار به سفر حج مشرف شود و سوال مذکور برای او پیش آمده است، در غیر این صورت اگر کسی به حج واجب مشرف شده و حتی چند بار هم توفیق انجام حج مستحب را داشته، در این صورت سفر حج برای او نه تنها وجوبی ندارد بلکه چه بسا استحبابی نیز نخواهد داشت و انجام امور خیریه و عام المنفعة مخصوصا نسبت به اقوام و خویشاوندان برای این شخص تبدیل به یک وظیفه خواهد شد، و این مطلبی است که در بعضی از روایات نیز به آن اشاره شده که به دو روایت اشاره میکنیم.
روایت اول:
مشمعل اسدى گوید: سالى به حج مشرف شدم، پس از مراجعت خدمت امام صادق علیه السلام رسیدم، آن حضرت از ثواب حج با من سخن گفت و از پاداشى که خداوند در دنیا و آخرت به حاجیان عنایت مىفرماید، سپس فرمود: آیا خبر دهم تو را به چیزى که ثواب آن بیشتر از اینها است؟ عرض کردم بفرمایید، امام علیه السلام فرمود: برآوردن حاجت مؤمن افضل است از حج، و حج و حج، و تا ده حج برشمرد؛ «لَقَضاءُ حاجَةِ امْرئٍ مُؤْمِنٍ أفْضَلُ مِنْ حَجّةٍ وَ حَجَّةٍ وَ حَجَّةٍ، حَتّى عَدّ عَشْرَ حِجَجْ».[1]
روایت دوم:
امام صادق علیه السلام همچنین میفرماید: «قَضاءُ حاجَةِ المُؤْمِنِ أفْضَلُ مِنْ طَوافٍ وَ طَوافٍ وَ طَوافٍ حَتَّى عَدَّ عَشْراً»؛ «برآوردن حاجت مؤمن افضل است از ده بار طواف نمودن».[2]
جواب:
اما بررسی اصل سوال و بیان جواب آن به این صورت است که این سوال دارای دو جنبه است که باید به آنها توجه کرد:
- نگاه به این مسأله از نظر یک مساله شرعی و فقهی
- نگاه به مساله از نظر امنیت ملی و صیانت از افراد حقیقی کشور
از آنجا که مبحث دوم داخل در مباحث حکومتی میشود و جزء مسائل فقه معاملات است، و همچنین این مقاله در صدد بررسی حکم سفر به حج در شرایط خاص است، لذا به عنوان یک عبادت به آن نظر شده و آن را داخل در فقه عبادات میدانیم، لذا از بررسی بخش دوم صرف نظر میکنیم.
بررسی مسأله از نظر فقه عبادات
بیان حکم مسالهی مورد نظر نیاز به بیان چند نکتهی مقدماتی دارد:
یکی از مکانهای مقدس روی زمین خانه کعبه است، و طبق فرمودهی قرآن این مکان اولین خانهای است که ساخته شد تا مایهی برکت و هدایت برای تمامی جهانیان باشد.
«إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذی بِبَکَّةَ مُبارَکاً وَ هُدىً لِلْعالَمینَ».[3]
در میان احکام الهی یکی از واجبات بسیار مهم، حج است، به طوری که اهل البیت علیهم السلام آن را یکی از ارکان اصلی دین معرفی کردهاند.
عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ: بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ عَلَى الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الصَّوْمِ وَ الْحَجِّ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ یُنَادَ بِشَیْءٍ کَمَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ.[4]
امام باقر علیه السلام فرمودند: اسلام بر پنج پایه استوار است، نماز و زکات و روزه و حج و ولایت، که مهمترین آنها مسالهی ولایت است که هیچ واجبی مثل ولایت مورد تاکید قرار نگرفته است.
حکم حج نیز مثل بسیاری از احکام اسلامی دیگر نیاز به تحقق بعضی از شرایط دارد که اگر این شرایط برای هر کسی فراهم شد حج برای آن شخص واجب است ولی کسی که حج را حتی در صورتی که شرایط محقق شده باشد ترک کند، مستلزم ترک واجب میباشد و عمل حرام مرتکب شده است.
مهمترین شرط برای انجام حج، شرط «استطاعت» است، استطاعت به معنای توانمندی است، که در قرآن نیز به آن اشاره شده است:
«وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا»[5]
برای مردم واجب است که براى خدا حج خانهی او را به جا آورند، آنهایى که توانایى رفتن به سوى آن دارند.
مشهور فقهای شیعه استطاعت را به چهار قسم تقسیم کردند:
1- استطاعت مالى؛ که به امور ذیل حاصل مىشود:
الف- داشتن مخارج حج (رفت و برگشت و مخارج دیگر)؛
ب- داشتن ضروریات زندگى، مانند خانه مسکونى، وسیله سوارى، لوازم منزل، پوشاک، ابزار و سایر نیازمندىها؛
ج- داشتن شغل یا ملک یا راه درآمد دیگرى که پس از برگشت مجبور نشود به سختى زندگى کند.
2- استطاعت بدنى (صحت و توانایى)؛
3- استطاعت طریقى (باز بودن و امنیت راه)؛
4- استطاعت زمانى (داشتن وقت کافى).
مراجع معظم تقلید فرمودند هر کدام از اقسام استطاعت برای کسی فراهم نشد حکم حج برای او واجب نخواهد شد، و تمام این اقسام باید همزمان فراهم شود به طوری که اگر کسی به خیال اینکه مستطیع بوده به سفر حج برود و اعمال حج را انجام دهد و بعد متوجه شود که استطاعت نداشته، حجِ واجب او مورد قبول نیست گرچه طبق نظر برخی از مراجع حج او به عنوان حج مستحبی محسوب میشود ولی همچنان حج واجب بر ذمهی او باقی است.[6]
اما آنچه که در این سوال بیشتر مورد توجه قرار گرفته، مساله امنیت است، که در فقه از آن به استطاعت طریقی تعبیر میشود، اما قبل از بیان اصل مطلب باید در به این نکتهی مهم توجه کرد که شأن و وظیفهی مرجع تقلید در تمام ابواب فقهی این است که حکم کلی را بیان کند، و وظیفهی تعیین مصداق بر عهدهی خود مکلف است.
لذا ادامهی بحث به دو قسم تقسیم میشود:
بخش اول: بیان حکم مساله
تمامی فقهاء شیعه در مورد استطاعت طریقی چنین فتوا دادهاند:
استطاعت طریقی یکی از شروط حج محسوب میشود یعنی هیچ مانعی در راه برای رسیدن به میقات یا انجام اعمال حج نباشد، در غیر این صورت اگر مانعی بر سر راه بود، حج واجب نخواهد شد، در این مساله فرقی نیست در اینکه انسان نسبت به جان یا بدن یا آبرو یا مال خود ترس داشته باشد.[7]
یکی از ادلهی فقهاء برای این فتوا، بعضی از روایات است:
عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یَحُجَّ حَجَّةَ الْإِسْلَامِ لَمْ یَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِکَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا یُطِیقُ فِیهِ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ یَمْنَعُهُ فَلْیَمُتْ- یَهُودِیّاً أَوْ نَصْرَانِیّاً.[8]
امام صادق علیه السلام فرمودند: هر که جان سپارد و حج واجب خویش را به جا نیاورد بى آنکه نیازمند مال باشد و نادارى او را از حج بازدارد یا مرضی داشته باشد که به سبب آن توان حج گزارى را از دست دهد یا سلطان قدرتمندى باشد که او را از حج بازدارد، اگر او در این حالت بمیرد یا یهودى است یا مسیحى و مسلمان نخواهد مرد.
تا اینجا بیان حکم مساله بود، که به صورت کلی بیان شد.
اما باید توجه داشت که مساله به همینجا ختم نمیشود.
چرا که در مورد ترس از جان و مال، فقهای عظام نکتهای را به صورت یک حکم کلی بیان کردند که قابل توجه است و آن اینکه لازم است که ترس از رفتن به سفر حج یک منشأ عقلائی داشته باشد، یعنی درست است که ممکن است این سفر برای شخص زائر دارای ضرر باشد چه جانی و چه مالی، اما هر ضرری موجب نمیشود که انسان عمل واجب را ترک کند، لذا فرمودند دلیل موجه برای مستطیع نبودن در حج واجب، «ضرر معتدٌ به» است، که به معنای ضرری است که انسان باید به آن توجه کند و بی توجهی به آن موجب عسر و حرج برای انسان میشود.[9]
[1]. وسائل الشیعة، ج13، ص: 305.
[2]. الکافی، ج2، ص: 194.
[3]. آلعمران/96.
[4]. کافی ج2 ص18
[5]. آل عمران/97
[6]. مناسک حج با حواشى مراجع تقلید، ص: 25.
[7]. العروة الوثقى (السید الیزدی)، ج2، ص: 453.
[8]. کافی ج4 ص268.
[9]. آراء المراجع فى الحج، ج1، ص: 82.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ