در میانه جدال و درگیری برخی افراد در مسائل بی ارزش، قلم برخی افراد به بهانه دفاع از مبانی سیاسی دور از دین خود، لغزیده و حاضر شده در توجیه عملکرد قاتل خونخوار #امام_حسین، نکاتی را به عنوان نقاط سفید در زندگی #یزید ملعون ابراز دارند.
لذا در این نوشتار، به طور مختصر به این انگاره خطرناک، پاسخ داده شده است.
جوابیه بر #مقاله "شماری از سفیدی ها در کارنامه سیاه #یزید"!!!
شماری از سفیدی ها در کارنامه سیاه یزید!!!
? رضا بابایی
تاریخ عاشورا، بیتردید نمایش زشتکاری و سنگدلی گروهی از مسلمانان علیه گروهی دیگر از اهل اسلام است. بیش از هزار سال است که دربار? نامردمیها و ستمگریهای سپاه شام و کوفه گفتهاند و میگویند و هنوز گفتنی است. به قول عطار نیشابوری در خسرونامه:
هر آن خونی که بر روی زمانه است
برفت از چشم و این خون جاودانه است
با وجود این، همین سپاه سنگدل و بیعاطفه، رفتارهایی نیز داشت که خالی از مُروّت عربی یا نوعی اصولگرایی در جنگ نیست. اشاره به برخی از این رفتارها در داخل پرانتز، خالی از فایده نیست؛
بهویژه از آن رو که قرآن دو بار مسلمانان را به عدالت و انصاف دربار? دشمنانشان فراخوانده است(و لایجرمنّکم شنئان قوم علی ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوی). نیز از آن رو که در برخی جنگها و منازعات دیروز و امروزِ مسلمانان با یکدیگر، همین مقدار مروت و آداب انسانی در جنگها مراعات نشده است و گویا اوضاع چنان است که از یزید هم باید درس آموخت!
در زیر به شماری از سفیدیها در کارنام? سیاه یزید اشاره میکنم:
1. سپاه کوفه بهرغم هم? سختگیری و سنگدلی علیه امام(ع) و خاندان و یارانش، به روی زنان و کودکان و بیماران شمشیر نکشید و حتی ابن زیاد، شفاعت زینب(س) را در حق امام سجاد(ع) پذیرفت و او را نکشت.
2. اکثر فرماندهان جنگ، هیچگاه به کشتن امام حسین(ع) افتخار نکردند و ابن زیاد و ابن سعد و یزید، خیلی زود پشیمانی را جایگزین افتخار کردند و گناه جنگ را بر گردن دیگری انداختند. حتی وقتی از شمر پرسیدند که چرا حسین(ع) را کشتی، گفت: من سرباز بودم و آیا سرباز را از امر خلیفه گزیری است؟ وقتی کاروان اسیران به شام رسید، پس از دیدار با یزید، ورق برگشت، و یزید پس از چند روز، سخن از پرداخت خسارت به کاروان اسیران گفت و سپس آنان را با موکب شاهانه به کاروانسالاری بشیر(از محبان اهل بیت) روان? مدینه کرد. میگویند: فشار افکار و عواطف عمومی موجب شد که یزید در شام تغییر روش بدهد و رفتاری مهربانانه با امام سجاد و اسیران در پیش گیرد و در ماجرای کشتار بیرحمان? مردم مدینه(واقع? حره)، به امام سجاد(ع) و هم? نانخواران ایشان امان دهد. آری؛ ممکن است همینگونه باشد. اما مگر ما قدرتهایی را نمیشناسیم که هرگز تسلیم افکار عمومی نمیشوند و سرانجام آن میکنند که دوست دارند؟
3. سپاه کوفه، هیچ کوششی برای اختفای قبرها نکرد. اکنون ما میدانیم که حسین(ع) و مسلم بن عقیل و حر بن یزید و حبیب بن مظاهر و... در کدام نقطه دفن شدهاند. کوفیان میتوانستند جناز? شهدا را در زمینهای دوردست و مخفیانه دفن کنند تا کسی بر سر قبر آنان حاضر نشود؛ اما آنچنان که از ابن زیاد نقل شده است: ما پس از کشتن، مردگان را رها میکنیم تا بازماندگانشان هر جا خواستند دفن کنند.
4. بهرغم جنگ طولانی معاویه با رومیان و تصمیم یزید برای ادام? جنگ با آنان، حکومت اموی امام حسین(ع) را به همراهی با کشور بیگانه و کمک به دشمن متهم نکرد.
5. یزید به حضرت زینب و زنان هاشمی اجازه داد که در مدینه برای امام حسین(ع) عزاداری کنند و مجلس ترحیم و ختم بگیرند. اما آنگاه که خواست این عزاداریها در مدینه خاتمه یابد، محترمانه از امام سجاد(ع) گلایه کرد که عم? شما مدینه را آماد? شورش میکند. اسیران کربلا حتی اجازه یافتند که در کاخ ابن زیاد و خان? یزید برای شهیدان عاشورا عزاداری کنند.
6. ابن سعد و ابن زیاد حاضر شدند با اسیران گفتوگو کنند و یزید نیز سخنان زینب و امام سجاد را شنید. در همین گفتوگوها بود که یزید به اشتباه خود پی برد و ابن مرجانه را لعنت کرد.
7. از یاران امام حسین(ع)، هر کس که از معرک? جنگ گریخت، در امان بود و تعقیب نمیشد.
8. یزید، اگرچه هیچ مخالفی را برنمیتافت و برای حفظ خلافت خویش والی خونخواری همچون ابن زیاد را به کوفه فرستاد تا کاروان امام(ع) را بشدت قلع و قمع کند، اما بر مردم عادی سخت نمیگرفت. بخشش یکسوم مالیاتها در زمان خلافت او رخ داد و جانشینهای او همین شیوه را پی گرفتند.
9. یزید با وجود اینکه میدانست فرزندش معاویة بن یزید، محبت خاندان پیامبر(ص) را در دل دارد، مانع خلافت او نشد، بلکه برای او بیعت گرفت.
10. پس از بازگشت امام سجاد(ع) به مدینه، هم? میراث خاندان پیامبر(ص) که پیشتر در اختیار امام حسین(ع) بود، بدون هیچ مزاحمت و مانعی به تصرف ایشان درآمد.
آنچه در بالا گفتم، اولا بر پای? گزارشها و دانستههای مشهور دربار? تاریخ عاشورا است؛ وگرنه امور قطعی و مستند در داستان کربلا انگشتشمار است. ثانیا کارنام? یزید و بهویژه این زیاد چندان سیاه است که این سفیدیها تغییری در رنگ آن نمیدهد؛ اما دریغا که برخی حکومتها و حاکمان همین مقدار را هم دریغ کردهاند.
@Sahamnewsorg
جوابیه
ای کاش همین جمله اخیر نگارنده باعث میشد که چنین جملاتی را به قلم نیاورد!
البته اصلاح طلبانی که دشمن نظام ایران هستند، به اسم دفاع از مظلوم از هر حربه ای برای نقدهای خود بهره میبرند هرچند به قیمت بالا کشیدن یزید باشد که خود اهل سنت نیز لعن او را جایز و حتی واجب دانسته اند و جنایتی که او در قتل سبط خاتم الانبیاء چنان سنگین بوده که آنها نیز برای توجیه کار او، چنین قیل و قالهایی را به هم نبافته اند!
(برای مطالعه بیشتر ر.ک: درسى که حسین(ع)به انسانها آموخت، هاشمى نژاد، ص:98)
گرچه طبق مبانی فلسفی میتوان چنین انگارههایی را به راحتی پاسخ داد، اما همچنان ترجیح بر جوابهای ساده و عرفپسند است لذا چند نکته را به عرض میرسانم:
نکته اول: شاید سپاه کوفه بر روی زنان و کودکان شمشیر نکشیدند اما این دلیل بر دلرحمی آنها نبود، چرا که
1- طبق نقل تاریخ یک زن در حادثه عاشوراء شهید شدند چرا که به روی کوفیان شمشیر کشید، و در میانه جنگ هیچ کسی نگفت چون او زن است پس رهایش کنید، بلکه او را نیز از دم تیغ گذراندند، لذا در خیام حسینی نیز اگر کسی شمشیر میکشید کشته میشد.
(مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حماسه حسینى(1 و 2))، ج17، ص: 382)
2- کوفیان اگر دلرحم بودند، حداقل به حکم جاهلیت قبل از اسلام، ماه محرم را ماه قتال قرار نمیدادند و تا ماه بعد صبر میکردند، چرا که امام به قصد جنگ از مدینه خارج نشدند، اما کوفیان به قصد جنگ و کسب غنیمت به مقابله با امام برخواستند!
(مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حماسه حسینى(1 و 2))، ج17، ص: 457)
نکته دوم: افتخار نکردن فرماندهان جنگ به کشتن یاران امام، تنها بعد از رسیدن کاروان اسراء به شام و تغییر جو حاکم بود، و گرنه در کربلاء و در کوفه، هر کسی به نیت تقرب به یزید و ابن زیاد درصدد خودنمایی بود، شاهدش نیز این است که رأس بریده شهداء را بین قبائل تقسیم کردند تا هر کدام برای قبیله خود افتخاری باشند! (مقتل اللهوف، ابن طاوس، ص:143)
همچنین تاریخ در مورد تقدم و تاخر مرگ یزید و قیام توابین مشوش است، لذا یزید منتی بر امام سجاد ندارد که ایشان را در واقعه حره در امان گذاشت!
نکته سوم: مخفی نگه داشتن قبر شهدای کربلاء در آن برهه نه تنها به نفع یزید و ابن زیاد نبود بلکه هویدا بودن آنها برای آنها افتخار بود، چون کوفیان و ابن زیاد به گمان خود در مقابل شورشیان در مقابل خلیفه جنگیدند و پیروز شدند، دلیلی برای مخفی نگه داشتن قبور نبود،
نکته چهارم: درگیری حکومت اموی با رومیان در آن زمان از عجایب است، در حالیکه در نقل معروف و مشهور (که نویسنده به این نقلها علاقه دارد) آمده در مجلس یزید نماینده از سوی قیصر روم در مجلس حاضر بوده و در مورد رفتار زشت یزید با راس مقدس ابی عبدالله سوال میکند.
(منبع جهت مطالعه: تحقیق در باره اول اربعین حضرت سید الشهدا(ع)، القاضى الطباطبائى، ،ص:359)
نکته پنجم: یزید بعد از تغییر جو حاکم و تغییر نظر مردم شام نسبت به اهل بیت ، چاره ای جز خوش رفتاری به اهل بیت نداشت و این از سیاستهای امام سجاد و حضرت زینب بود که کاخ یزید به یک ماتمخانه تبدیل شد،
نکته ششم: ابن سعد و ابن زیاد و یزید هر کدام که به اسیران مخصوصا حضرت زینب سخن گفتند، هر بار سرافکنده و خوار شدند و اگر باب گفت و گو باز میکردند به خاطر این بود که فکر میکردند اسیران خار و خفیف و تسلیم هستند نه اینکه روحیه ای قوی داشته باشند، وانگهی، قاتلان امام حسین هیچگاه به اشتباه خود معترف نشدند و اگر پیشمان شدند از پیروی از دستورات یزید بود که پشیمان بودند!
نکته هفتم: گرچه یزید و ابن زیاد برای یاران امام حسین امان نامه دادند و آنان را رها میکردند، اما این افتخاری برای او نبود در حالیکه امام معصوم و حجت خدا در امان نبود! اینکه انسان عادی در امان باشد و انسان معصوم مورد ستم قرار گیرد، افتخار نیست!
نکته هشتم: بخشش مالیات یک امر دنیوی است و قابل مقایسه با ظلم و ستم بر امام حسین و شهادت حجت خدا که یک امر دنیوی و اخروی است، نمیباشد! (فکر لیبرالی)
نکته نهم: فرزند یزید هرچند حب اهل بیت را در دل داشته باشد اما مشمول این جمله از زیارت عاشوراء میشود که فرمودند: اللهم العن بنی امیة قاطبة!
نکته دهم: اصلی ترین میراث امام حسین باغ فدک بود که بعد از مرگ یزید نیز به اهل بیت بازگشت داده نشد و در زمان عمر بن عبدالعزیز چنین شد، و تنها کاری که فرزند یزید انجام داد، ترک خلافت بود، وانگهی! این چه فکری است که میگوید امام معصوم را از میان ببریم اما میراث او را تصرف نکنیم؟ (تفکر سرمایه داری)
(منبع: سرمایه ایمان در اصول اعتقادات، ص: 155)
به عنوان نکته آخر، گرچه دوست ندارم بگویم اما به نظر میرسد، نگارنده از اولین نعمتی که خداوند به هر شیعه ارزانی میکند، بی نصیب است.
خداوند عاقبت امر همه را ختم بخیر بگرداند!
مدیر کانال حریم تشیع!
https://twitter.com/mohamad_beloved
لیست کل یادداشت های این وبلاگ