سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
یادداشت ثابت - شنبه 96 دی 3 , ساعت 7:52 صبح

معجزه امام حسن عسکری (علیه السلام) در سفر به گرگان از طریق طی الأرض همراه با ذکر منابع

 

طی الأرض یکی از معجزات ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام) در زمان حیات مبارکشان می‌باشد، طی الأرض در لغت به معنای پیمودن زمین است (کتاب العین، ج‏7، ص465) و در اصطلاح به این معنا است که ائمه‌ی معصوم (علیهم السلام) به عنایت و اذن خداوند تبارک و تعالی در یک لحظه از یک منطقه به منطقه‌ی دور دست سفر می‌کنند و این پیمودن مسیر طولانی در یک لحظه، معمولا برای نشان دادن معجزه‌ای از معجزات این بزرگوران صورت می‌‌گیرد.

یازدهمین امام از ائمه‌ی اثنی عشر حضرت امام حسن عسکری (علیه السلام) هستند که در طول مدت عمر مبارک خود حداقل دوبار طی الأرض فرمودند، یکی از این موارد، سفر به شهر جرجان یا گرگان در سوم ربیع الثانی است که قبل از سفر، حضرت وعده‌ی سفر به این شهر را به مردم آن دیار داده بودند، لذا برای تبرک، این جریان را نقل می‌کنیم:

 

جعفر بن شریف جرجانى مى‏گوید:

سالى عازم حجّ شدیم و در سامرّا نزد امام عسکرى (علیه السّلام) رسیدم، و شیعیان، مال زیادى را توسط من براى آن حضرت، فرستاده بودند.

خواستم از حضرت بپرسم که آنها را به چه کسى بدهم اما قبل از اینکه چیزى بگویم، فرمود: آنچه با خود آورده‏اى به مبارک، خادم من بده.

مى ‏گوید: من نیز چنان کردم، سپس گفتم در گرگان شیعیانت به تو سلام مى ‏رسانند.

فرمود: آیا بعد از اتمام حجّت به آنجا برمى ‏گردى؟

گفتم: آرى.

فرمود: تو بعد از صد و هفتاد روز، به گرگان مى‏رسى، و اوّل روز جمعه سه روز گذشته از ماه ربیع الآخر به آنجا وارد مى‏شوى، به آنها بگو که من هم آخر همان روز، آنجا مى ‏آیم، برو، خدا تو و آنچه با خود دارى سالم نگهدارد، و بر خانواده‏ ات وارد مى ‏شوى و براى پسرت، شریف فرزندى متولد مى ‏شود، اسمش را صلت بن شریف بن جعفر بن شریف بگذار، و خداوند او را بزرگ مى ‏گرداند و از دوستان ما خواهد شد.

گفتم: یا بن رسول اللَّه! ابراهیم بن اسماعیل جرجانى از شیعیان توست و بین دوستانت بسیار معروف است، و هر سال بیشتر از صد هزار درهم به آنها مى ‏دهد.

فرمود: خدا از ابراهیم بن اسماعیل، بخاطر رفتارش با شیعیان ما، راضى است و گناهان او را بخشیده و فرزند سالمى به او روزى کرده است که حق را مى ‏گوید.

به او بگو: که حسن بن على گفت: نام پسرت را «احمد» بگذار.

سپس نزد آن حضرت بر گشتم و مناسک حج را انجام دادم. و خدا مرا سالم نگهداشت تا اینکه روز جمعه، اول ماه ربیع الآخر، در ابتداى روز همچنان که امام فرموده بود به گرگان رسیدم. و دوستان و آشنایان براى دیدار من آمدند. به آنها گفتم که امام حسن عسکرى (علیه السّلام) وعده داده است که تا آخر همین روز، اینجا بیاید، پس آماده شوید تا سؤالها و حوایج خود را از او بخواهید.

همین که نماز ظهر و عصر را خواندند، در خانه من اجتماع کردند. به خدا قسم! چیزى نفهمیدیم مگر اینکه امام (علیه السّلام) آمد و وارد خانه شد، و اوّل او بر ما سلام کرد، سپس ما به استقبالش رفتیم و دستش را بوسیدیم.

سپس فرمود: من به جعفر بن شریف وعده داده بودم که آخر همین روز به اینجا بیایم، نماز ظهر و عصر را در سامرّا خوانده‏ ام و به سوى شما آمدم تا تجدید عهد نمایم، و اکنون در خدمت شما هستم و حاضرم تمام سؤالها و حوایج شما را برآورده سازم.

نخستین کسى که پرسش نمود «نضر بن جابر» بود. او گفت: یا ابن رسول اللَّه! چند ماه است که چشمان پسرم آسیب دیده است، از خدا بخواه تا بینایى را به او برگرداند.

حضرت فرمود: او را بیاور.

پس دست مبارکش را به چشمانش کشید، بینایى او به حالت اوّل برگشت آنگاه مردم یک به یک مى ‏آمدند و نیازهاى خود را مطرح مى ‏کردند، و حضرت نیز براى آنها دعا مى ‏نمود و حوایجشان را بر آورده مى ‏ساخت، سپس حضرت، همان روز هم به سامرّا برگشت.

 

اما منابعی که این جریان را نقل کرده‌اند به ترتیب سال فوت مؤلف عبارت است از:

 

1- ابن حمزه طوسى، محمد بن على‏، زنده در 566 ق‏، الثاقب فی المناقب، ص: 214-216.

2- قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله‏، متوفی 573ق، الخرائج و الجرائح، ج‏1، ص: 424-426.

3- اربلى، على بن عیسى‏، متوفی 692ق، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، ج‏2، ص: 427-428.

4- حر عاملى، محمد بن حسن‏، متوفی 1104ق، إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج‏5، ص: 30.

5- بحرانى، سید هاشم بن سلیمان‏، متوفی 1107ق، مدینة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج‏7، ص: 617-619.

6- مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، متوفی 1110ق، ج‏50، بحار الأنوار، ص: 262-264.

7- قمی، شیخ عباس، متوفی 1359ق، منتهى الآمال، ج‏3، ص: 1921-1923.

8- محمد مهدی المازندرانی، متوفی 1384ق، نور الأبصار فی أحوال الأئمة التسعة الأبرار، ص: 322.

9- عزیز الله عطاردی، مسند الإمام العسکری (علیه السلام)، ص: 115-116.

10- ابوالقاسم خزعلی، موسوعة الإمام العسکری (علیه السلام)، ج‏1،ص: 235-236.



لیست کل یادداشت های این وبلاگ